یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

شبانه

من درین بسترِ بی‌خوابی‌یِ راز
نقشِ رؤیائی‌یِ رخسارِ تو می‌جویم باز.

با همه چشم تو را می‌جویم
با همه شوق تو را می‌خواهم
زیرِ لب باز تو را می‌خوانم
دائم آهسته به نام

ای مسیحا!
اینک!
مرده‌ئی در دلِ تابوت تکان می‌خورد آرام آرام...

ا.بامداد .... شبانه