یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

شب‌های پائیز

کتاب‌ها روی هم
کاغذ‌ها
و قلمی نیز گویا آنجا عطش نوشتن دارد


شب از نیمه گذشته است
بارانی نرم
نسیمی خنک
و نت‌هائی که به اندازه‌ی حنجره‌ام جان ندارند گویا


شب از نیمه گذشته است
و خواب گویا از دیده‌ی من رفته است
در این شب‌‌های ابریِ پائیزی