یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

بهتر زندگی کردن!

...میگه:

- بهتر زندگی کردن!... بــله. معلوم است. ماها هم همین‌طور. این چیزی است که ما آدم‌ها مدام در آرزوشیم، گیرم بِش نرسیم. فقط اعیان‌ها و آقا فُکلی‌ها هستند که زندگیِ حسابی می‌کنند. مردم هم که لالمانی گرفته‌اند و هرجور فشاری را تحمل می‌کنند. منتها فکر می‌کنند دستِ آخر یک تودور ولادیمیرسکوی* دیگر دنیا می‌آید. چه بسا یکی هم نه و چندین و چندتا... و آن‌وقت باز هم دهات را که از بس افراط و تفریطی‌اند همیشه واسه اغتشاش و یاغی‌گری حاضر آماده‌اند ازجا حرکت می‌دهند و به ضرب قمه و تبر و آتش کلکِ اشرافِ مال‌پرست را می‌کنند....


( از کتاب پابرهنه‌ها ، زاهاریا استانکو )
* تودور ولادیمیرسکو شخصی بوده که با کمک مردم بر علیهِ استعمارچی‌ها قیام کرده است ( در داستان! )


پ.ن : این را بخوان جای راوی و شخصیت‌ها را عوض کن؛ فکر کن نشسته‌ای کنارِ بخاری در خانه‌ی پدربزرگی، مادربزرگی یا هرکسی که این‌ حرف‌ها را می‌زند! 

پ.ن : داستان‌ها همیشه یک نوع واقعیت‌اند