یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

من؟ کی‌ام، چی‌ام؟

-خودت را معرفی کن؟

- بابک؛ متولد یازدهم آذر هزار و سیصد و شصت و چهار.

2-فصل و ماه و روزی که دوست داری؟

- زمستان؛ بخاطر برف‌‌اش.

- آذر؛ نه چون ماه تولدم هست، احساس غریبی بهش دارم!

- امروز؛ چون می‌تونم لمس‌اش کنم.

3-رنگ مورد علاقه؟

- آبی.

4-موسیقی مورد علاقه؟

- Progressive Rock و Blues .

5-بدترین ضدحالی که خوردی؟

- زمان هیچگاه نمی‌ایستد!

6-بزرگترین قولی که دادی؟

- خودم باشم.

7-بهترین خاطره زندگیت؟

- خاطره، خاطره است، چه تفاوت می‌کند که خوب باشد یا بد؟ وقتی گذشته است دیگر گذشته است.

8-بدترین خاطره زندگیت؟

- همون بالائی!

9-شخصی که بخوای ملاقتش کنی؟

- او.

10-برای کی دعا می کنی؟

- کلاْ دعا نمی‌کنم.

11-به کی نفرین می کنی؟

- کسی رو نفرین نمی‌کنم، ولی از سه نفر کینه به دل دارم.

12-وضعیت در 10 سال آینده؟

- به چیزی که نمیشه اطمینان داشت نمیشه جواب داد!

13-حرف دل؟

- ای کاش می‌توانستم به خلایق نشان دهم که خورشیدشان کجاست.

فردان جان ممنون که دعوت کردی، من اما نمی‌دونم کی رو دعوت کنم.  بگذار هرکه دلش خواست بازی کند...

نظرات 6 + ارسال نظر
وحید 1386/08/06 ساعت 23:16 http://www.arinoos.com

با تبادل لینک موافقی

فردان 1386/08/07 ساعت 01:12 http://aber.blogsky.com

می دونی به چی فکر می کنم..به اینکه عجیب این زمان به زندگی معنا می ده!

هیلدا 1386/08/09 ساعت 11:54

دلم می خواست بازی کنم..مثل تو بگم...ولی نمی تونم چرا نتونستم....یا...نمی دونم....
بابک...دلم تنگ شده...همین

خورشید مرده است........

فردان 1386/08/22 ساعت 22:40

نیستی رفیق؟!

[ بدون نام ] 1387/08/22 ساعت 20:43

او ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد