یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

اصفهان

اصفهان
ساعت یک شب
سی‌سه پل
سرمای دلنشین برخواسته از زاینده‌رود
پروازِ دسته‌جمعی پرنده‌ها
و پرنده‌ای تنها در آب

نشسته‌ام در یکی از دالانهای سی‌سه پل
پاهایم را آویزان کرده‌ام از آن بالا
و تابشان می‌دهم در هوا
گرمای لذت‌بخش چراغی که روی‌اش نشسته‌ایم
و آسمان صاف

چه لذت خوبی
در آن هوای خنک ساحل زاینده‌رود نهفته بود
بعداز سالیان سال که ندیده بودم‌اش!