شب گریزد و صبح روشن آیدزند بال و پر زنوآن کبوترانسوی میهن آیندگرفته تمام شبشاخهای به لبسرخ و گرده افشان.....
زیباست... زیباست... چندلحظهای بغضی قدیمی در گلویم تازه شد.....
خون ارغوانها ( گوش کنید! )