یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

در آغوشِ تو

در کنارِ تو
در آغوشِ تو
خوابیدن؛ آرامیدن
وَه، چه رؤیای گستاخانه‌ای

رطوبتِ عشق را
از میانِ گیسوان‌ات به درون کشیدن
برای زنده کردن جریانی مرده در وجودم
وَه، چه حسِ محترمانه‌ای

در کنارِ تو
در آغوشِ تو
یافتن، تکرار شدن
تکرار شدن، تکرار شدن، تکرار شدن
تا بی‌نهایت، تا بی‌نهایت