یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

در آغوشِ تو

در کنارِ تو
در آغوشِ تو
خوابیدن؛ آرامیدن
وَه، چه رؤیای گستاخانه‌ای

رطوبتِ عشق را
از میانِ گیسوان‌ات به درون کشیدن
برای زنده کردن جریانی مرده در وجودم
وَه، چه حسِ محترمانه‌ای

در کنارِ تو
در آغوشِ تو
یافتن، تکرار شدن
تکرار شدن، تکرار شدن، تکرار شدن
تا بی‌نهایت، تا بی‌نهایت



نظرات 1 + ارسال نظر
علی 1388/03/08 ساعت 17:10 http://caramel.blogfa.com/

طعم بارونی بعد از ظهر جمعه ام با مطلبت رویایی شد.......
چه حس بی نظیری می دهد مطلبت پسر

آپم با شعری از مرحومه صفارزاده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد