یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

آنجا، آنجا....

آنجا، آنجا....
بس است دیگر، دست بردار، فاصله‌ها آنقدر زیاد شده است، که حتی اگر هم بیابی؛ فکر می‌کنی آسوده است نزدیک شدن؟
بس است دیگر، دست بردار از این در و آن در زدن، از گشتن و گشتن، چه سود تو را؟ بدنبال رؤیایی گشتن که حقیقتی نمی‌شود یک روز....؟

بس است بابک... بس است.... بگذار آرام آرام این هیاهوی درون‌ات بخوابد، بس است...