سلااااااام(با انرژیه هاااا) اگه خرداد ۷۶ فصل امتحانات بوده بابا خیلی کارت درست بوده که شور و شوق داشتی...ما که این جوری نبودیم..معطل این بودیم آخرین امتحانو بدیمو راحت..همیشه هم دلم می خواست کتابامو بسوزونم!!!! ولی مامی جان می فرمودن اینا سرمایه های ملی هستنو کلی باهام دعوا می کردنا آخرشم من یا گریه می کردم!!!(گوشتو بیار..... یا یه سیلی می خوردم که نشان از بی شعوریم بود!!!).. حالا دیگه.... ولی در کل....امسال که اخرین سال امتحان دادن توو ماه خرداده...واقعن یه جوریایی انگاری یه دلتنگی نارس اومده سراغم..بی خی خی....
سلااااااام(با انرژیه هاااا)
اگه خرداد ۷۶ فصل امتحانات بوده بابا خیلی کارت درست بوده که شور و شوق داشتی...ما که این جوری نبودیم..معطل این بودیم آخرین امتحانو بدیمو راحت..همیشه هم دلم می خواست کتابامو بسوزونم!!!! ولی مامی جان می فرمودن اینا سرمایه های ملی هستنو کلی باهام دعوا می کردنا آخرشم من یا گریه می کردم!!!(گوشتو بیار..... یا یه سیلی می خوردم که نشان از بی شعوریم بود!!!).. حالا دیگه.... ولی در کل....امسال که اخرین سال امتحان دادن توو ماه خرداده...واقعن یه جوریایی انگاری یه دلتنگی نارس اومده سراغم..بی خی خی....
صلام.!
آخ گفتی آخ گفتی! ای کاش به اون دوران ها بر میگشتم...
همیشه بعد از امتحان با بچه ها ...تو حیاط خونَمون خوراک فوتبال بود!!...یادش بخیر واقعا...
هیچ وقت از فریبهای که خوردم شاد نمی شم.
راستی دعوتت کردم به یه بازی، به وبلاگم یه سر بزن.