دوستان در بند هستند! بخاطر در حقوقشان که پایمال شده.
کسی که در چهرهاش مهربانی دیدهام همیشه در انفرادی بسر میبرد!
و من واقعاْ چه میتوانم بکنم؟ چه دارم بگویم؟
روز هشتم مارس! با صدای بلند! حتی اگر شده در وبلاگتان آزادی را! انسانیت را! زن را فریاد بزنید!
صدا کنید زنانی را که زیر قوانین و تعصباتِ محکومِ جامعهی خفقان آورمان دارند زندگی میکنند و فقط حقشان را میخواهند.
روز هشتم مارس! با صدایی رساتر از همیشه! زن را فریاد بزنید! دردِ مشترکی که اگر زن را دربر گرفته ما را نیز بعنوان یک انسان لاقل دربر میگیرد!
روز هشتم مارس! زن را فریاد بزنید!
آزادی را فریاد بزنید!
انسانیت را فریاد بزنید!
نگذارید فراموش شود انسانیت!
زن را فریاد بزنید
نگذارید گوشهای رانده شود زن!
فریاد بزنید
فریـــــــــــــــــــــــــــــاد
امروز کنار مجلس...صد تا معلم...یه لشگر نظامی...از کنار ولی عصرم که رد می شدی..جوری بود که انگاری واقعن می ترسیدن یه جماعتی یه جایی جمع شه!..آخه خوب می دونن همیشه ازهمین جماعتای صد نفره س که یه انقلابی شکل می گیره...
راستی...خیلی خوبه که کسی از جنس تو هم هست که اینجور حرکتارو پشتیبانی می کنه....ولی امسال همه چیز آروم تر بود....
صلام رفیق.!
ای بابا دیگه واسه این حرفا دیر شده!!(عجــب !)
نمیدونم تو ایران زندگی می کنی یا نه....
وقتی که داری تو خیا بون واسه خودت راه میری...یک دفعه عین عجل معلق میگیرنت...که نزدیکه !...
همینجوری بی دلیل به جرم اینکه قیافت مشکوک میندازه بگیرنت!!...
اونوقت توقع داری ملت بریزن بیرون برای روز زن که چی بشه!!...
(اینجا حق و حقوق مرداش پایمال میشه چه برسه به...)
بخدا الان هم میترسم دارم این نوشته ها رو مینویسم!
چون میترسم پس فردا بیان در خونمون....!!
اینجا ایران ویران است! ایران ویران!...
خنده م می گیره بابک...
خوبه منم توو ایرانم..تو هم توو ایرانی.....