یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

آواز شبانه‌..

صدای ملایم همراهی ویالون‌سل و گیتار، ملایم و درحدی که اگر نشسته باشی روبروشون می‌تونی صدای نت‌ها رو تشخیص بدی....
دارم آروم زیر لب زمزمه میکنم، نگاهش میکنم، با یه طرح لبخند جوابش رو میدم و زمزمه میکنم....!
آروم پلک‌هاشو می‌بنده و باز می‌کنه و این دقیقاْ همون درخواستی بود که منتظرش بودم....
سازم رو برمی‌دارم، میرم روبروشون...
و احساس می‌کنم انرژی تازه در این ساز کهنه جریان پیدا کرده....
بلند.... بلند... بلندتر....
جوری که چندخانه آنطرف‌تر هم بشنود....

روی بام
رو به آسمان خسته و بیم‌ناک
پر هیاهو
پر هیجان
شاد و سرزنده
آرزوی پروازی بلند
تا آنجا
تا آنجا

.......
.....
...

عالی بود...............................
وقتی داشتم بعداز مدت‌ها با شما همراهی میکردم احساس زنده بودن می‌کردم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد