یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

یکی دیگه

روز نوشته‌های پراکنده

دل‌مشغولی‌های من!!!

مشغولم، مشغول که نه، توی این هستم که مشغول بشم...
بعضی وقتا فکر میکنم برم فضانورد بشم، توی اتاق کنترل یک ماهواره تحقیقاتی، یا سوار یک سفینهء سر در گم توی فضا، توی تاریکی، وسط یه عالمه ستاره و سیاره و سنگ خورده و آت و آشغال فضایی...!!!
بعد یه دفعه‌ای برسم به سیاره کوچولو که اگر دلت تنگ باشه می‌تونی با قدم زدن توی اون سیاره همیشه غروب خورشید رو ببینی و همیشه از این بترسی که یه گیاه عحیب غریب که ریشه‌های بزرگی داره می‌تونه سیاره رو خراب کنه و یه گل داشته باشی که همیشه باید مواظبش باشی..!!

بعضی وقتا هم فکر میکنم که خلبان بشم، سوار هواپیمای تفریحی خودم از بیابونای داغ آفریقا رد بشم، از روی اقیانوسا، از روی جنگلای آمازون، از بالای آلپ...!!!
بعد یه دفعه هواپیما خراب بشه بیوفتم وسط بیابون و یه بچه کوچولوی بامزه بیاد جلوم بگه برام گوسفند میکشی؟!

بعضی وقتا هم فکر میکنم بهتره زیاد فکرم رو مشغول نکنم، میگن برام خوب نیست!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد